فهرست اسامی همه مترادف


  • توسعه نیافته مترادف: نابالغ.
  • توشه مترادف: چمدان کیف، چمدان، بسته چیزهایی، دنده، اثرات، accouterments ها، تجهیزات، متعلقات.
  • توصيفي مترادف: particularized توضیح گویا، دقیق، گرافیک، زنده تصویری، رنگارنگ، روشن، منظره، تخیلی، واقعی، واقعی است.
  • توصیف مترادف: تشخیص، علامت، افتراق، شناسایی، مشخص، signalize.احترام.صحبت می کنند، نقل، مربوط، بازشماری، به تصویر بکشد، توصیف،...
  • توصیه مترادف: تقدیر ستایش تصویب تایید پشتوانه وکالت تصویب تحریم، برکت، اصرار.مخالفت, اعتراض, سرزنش, aspersion, نقد, animadversion.
  • توضیح مترادف: توجیه، بهانه، حساب، منطقی است.تفسیری تفسیری گویا، توصیفی، احساساتی explicative، روشنایی، آموزنده، روشن،...
  • توضیح خود متناقض است مترادف: همخوانی ندارد.
  • توضیحی مترادف: بدیهی است.
  • توطئه مترادف: داستان, contrive, طرح, cabal, تدبیر, فتنه.connivance تبانی machination، توطئه، تبادل نظر، فتنه، راکت، طرح، جمع و جور، complot، طرح،...
  • توفانی مترادف: طوفانی، آشفته، خشونت، پر سر و صدا، دراماتیک، احساسی، پرشور،, عصبانی, خشمگین, آشفته importunate هیستریک، دیوانه...
  • توقف مترادف: توقف، قطع، وقفه، مکث، شکستن، وقفه، توقف، دستگیری، شکست، گذشت، تاخیر، زنگ تفریح، وقفه، بن بست، تعلیق، بن...
  • توقفگاه بین راه مترادف: اقامت.
  • تولد مترادف: شروع, شروع, شروع باز کردن شروع ظاهر ورود پیدایش ظهور آغاز به کار اولین جنین, دوران کودکی.نسب تبار اصل و نسب،...
  • تولد دوباره مترادف: تجديد حياط.
  • تولد عیسی مسیح مترادف: تولد.
  • توله مترادف: جوان بی تجربه مرغزار سبز، نارس، جوجه، دل.توله سگ، توله سگ, توله سگ, فرزندان, کودک, شیرخوار.مبتدی تازه کار...
  • توليد مترادف: بیش از حد, overage, پس, اضافی, باقیمانده, فروشگاه, باقی مانده، رزرو، مخزن، یدکی، oversupply، بیش از حد، superfluity،...
  • تولید مترادف: عملکرد خرس را جلو، تولید، beget، نژاد، تخم، procreate، عرضه، ارائه، بسيط، fructify progenerate.اختراع ایجاد تدبیر، سرچشمه،...
  • تولید مثل مترادف: کپی فکس، بازسازی، چاپ lithograph، ردیابی، ماکت، فتوکپی، ضبط، ثبت، نوار، متن.انتشار تلقیح، لقاح، شبیه سازی، تخم،...
  • تولید کننده مترادف: تولید کننده fabricator کارخانه، گیاه، آسیاب، فروشگاه، هنرمند، artificer، ساز، فروشنده، صنعتگر، کشاورز، رشد، پردازنده.
  • تولیدی مترادف: مثمر، مفید، ارزش، لذت بخش، سودمند، سودآور و ارزشمند، پاداش، به مفید.بارور پرکار، خلاق، مبتکر، تخیلی مولد،...
  • تومور مترادف: تورم، رشد کیست سارکوم سرطان سرطان توده گره ندول سل پوليپ نئوپلاسم، بدخیمی.
  • تونل مترادف: حفاری، نقب زدن خاک در اوردن حرکت شبیه چمچه زنی، نفوذ، furrow انفجار از طریق معدن.گذرگاه مترو، زیرزمین لانه کردن...
  • تونی مترادف: مد روز.
  • تونیک مترادف: نیروبخش نیرو سالم، ترمیمی، انرژی، تحریک کننده، گوارا، تقویت، درودی، درمانی، درمانی، analeptic.
  • توهم مترادف: گمراه کننده فریبنده اشتباه کاذب، الکی، شم، delusive، آشکار ظاهری شفافی را منتقل می­کند و رویا.توهم فانتزی, تصویر...
  • توهین مترادف: توهین، affront، صدمه دیده است، سوء استفاده، outrage، استهزاء، حمله، misprise، نرخ، استهزاء، اى، rebuff، برش، تمسخر، بگو،...
  • توهین به مترادف: سركشان توهین آمیز برش، سوء استفاده، مضر، scornful موهن، الیگارشی، slighting، disparaging، تند و زننده، بازگشتگاهى، بد دهن،...
  • توهین به مقدسات مترادف: نقض فساد، توهین، هتک حرمت بی تقوایی، ناسزا، شرارت، ملاحظات، بی دین، استهزاء.توهین به مقدسات بی تقوایی...
  • توهینی مترادف: توهین، خفیف، لکه دار کردن، جرم، خاردار، زخم، آسیب، خشم، discourtesy، حفاری، تحریک، incivility، putdown.توهین توهین outrage،...
  • توپ مترادف: تفنگ، fieldpiece، توپخانه، سلاح، بازو، مهمات، ملات، howitzer.حوزه, جهان, گوی، دور، گلوله، جسم کوچک کروی, وضعیت توپ بازی.
  • توپخانه ضد هوایی مترادف: نقد، faultfinding، disparagement، محکومیت، خصومت، طعنه، carping، مخالفت.
  • توپر مترادف: بی باک، شجاع، شجاع، شجاع، بی پروا، بی باک، شجاعانه، بی باک، استوت، مصمم و پرماجرا و مشاغل، مبارز.شدید قوی...
  • توپی مترادف: مرکز محوری، محور هسته، نقطه کانونی، تمرکز، قلنبه، اساس، هسته، هسته، قلب، کیستون، معما.
  • توی فکر فرو رفتن مترادف: هچ، کلاچ، فرزندان، جوجه، بررسی سوالات، جوان، بستر، فارو، تخم ریزی کردن، تف، سرخ، دانه، میوه، موضوع، فرزند،...
  •