فهرست اسامی همه مترادف


  • حرم مترادف: محفظه عتیقه محراب معبد، برجسته، یادبود, یادبود، گهواره، خلوتگاه، پناهگاه.
  • حرمت مترادف: saintliness خلوص، عبادت، تقوا، معنویت غصبی نبودن، حضرت، فضل، خوبی، مصونیت، تقوا، عدالت، بازاریان.اعتماد به نفس...
  • حرکات غیر ارادی اندامها مترادف: اسپاسم.
  • حرکت مترادف: جنبش.، لمس کردن تاثیر تکان دهنده، تند و تلخ و heartrending.مانور، استراتژی تاکتیک شگرد مى دهم كه تدبير machination طرح طرح...
  • حرکت تند و سریع مترادف: کشش، تکان شدید و سخت، اهسته تکان دادن، ضربه محکم و ناگهانی، کشیدن، اسپاسم، تشنج.نادان، ساده لوح و ادم پریشان...
  • حرکت شبیه چمچه زنی مترادف: بیل، شناور، قاشق، ملاقه، سطل، ملاقه، وثیقه.خاک در اوردن توخالی، بیل gouge، ملاقه، lade, قید وثیقه, شیب کردن، حفاری، نقب زدن، معدن.
  • حرکت چرخشی مترادف: حرکت کردن.
  • حریص مترادف: حریص covetous، grasping، فرزند زیاده خواه فاحشهباز، مشتاق، hoggish، grabby، ولخرجى، نیش، مزدور.covetous حریص فرزند زیاده خواه،...
  • حریف مترادف: آنتاگونیست دشمن، دشمن رقیب، مسابقه، رقیب، resister، مدعی، رقیب، ضارب، disputant، دشمن.
  • حریم خصوصی مترادف: انزوا ترسیب بازنشستگی، انزوا، سردی، unsociability، عقب نشینی، خودکفایی، خروج، تبعیض نژادی، purdah.
  • حزب مترادف: جشن جشن، عیاشی، fete، جشن شادمانی، خوشی، soiree، فوران چاه، رقص، توپ، هاپ، مناسبت، جمع آوری، اجرای مجلس انس...
  • حس مترادف: اجماع نظر، وزن، رانش خواهد شد، تنور، اکثریت، تمایل، جهت، البته، تمایلات احساس.معنی، مفاهيم واردات تعریف،...
  • حس مشترک مترادف: قضاوت حس عملی، بصیرت، هوش، judiciousness، levelheadedness، شوخ طبعی مادر، حس اسب، تدبر، درک، هوشیاری، اعتدال.
  • حساب مترادف: توضیح شرح گزارش، نسخه، داستان، روایت، روایت، جمعبندى، خلاصه، مشاهده، نظر.ارزیابی، برآورد، محاسبه، ارزیابی،...
  • حسادت مترادف: حسادت، بی اعتمادی، سوء ظن، misgiving خشم، تحمل، طمع، بی اعتمادی.حسادت، خشم، طمع، حرص و آز، cupidity، علی رغم، رقابت.begrudge خشمگین شدن، کینه، حسادت می خواهید، طلب، طمع.
  • حساس مترادف: پاسخگو و حساس، آگاه، حساس، احساس زنده، زنده، آگاهانه، معقول، فهیم، واکنش، باهوشتر.جنجال برانگیز، حساس،...
  • حساسیت مترادف: آگاهی شهود perceptiveness، فراست، بینش، تبعیض، طعم، ظرافت، همدردی، همدلی، احساس، نکات دقیق وظریف، قدردانی، جوامع،...
  • حسرت مترادف: ولع مصرف میل گرسنگی، درد، تشنگی، hankering، اشتیاق، خارش، ین، امید، آرمان، جاه طلبی، غم و اندوه.
  • حسن تفاهم مترادف: دوستی همکاری، دوستی، amicability، توافقنامه صلح، درک، خوب خواهد شد، هماهنگی، رفاقت، یاران، آفریدگار، آرامش.
  • حسن نیت ارائه میدهد مترادف: فضل ادب، احترام، مدنیت پرورش، شهر نشینی، comity، gentility، کشت، لهستانی، شجاعت، نظر، پالایش، affability.نظر سخاوت، احترام، رابطه تمكين، افتخار، munificence، خیرخواهی، خوب خواهد شد، مهمان نوازی، نیکو.
  • حسنی مبارک مترادف: خروج عقب نشینی، قلاب، حذف برخاست، خروج، خروج، جابجایی، مهاجرت، پرواز، تخلیه، فراخوان.
  • حسود مترادف: حسود covetous، زردي، mistrustful، مشکوک توزانه، رنجش، تحمل، خصمانه.حسادت توزانه covetous حریص، زردي، سبز، رنجش و خرده، کینه توز.مراقب و ناظر و هشدار، محتاط، محافظ، نگران و مضطرب، متعصب.
  • حسی مترادف: حساس sensorial ادراکی، پذیرای، واکنش، پاسخگو، بازتابی.
  • حشرات موذی مترادف: سفیدی dregs انگل, آن انسان یا حیوان، حقه بازی، موش، شپش، مار، رانده، pariah، riffraff، سطل زباله، اراذل و اوباش.آفات، varmints.
  • حشره دار مترادف: دیوانه.
  • حصار مترادف: سد محوطه، دیوار، مرز paling، ایجاد مانع، با پرچین احاطه کردن، پرچین، راه آهن، نرده، تیغه.دفع کردن حمله حریف...
  • حصول مترادف: دستاورد، کسب، دستیابی، تحصیل، موفقیت، تحقق، تحقق، مهارت، دانش، آموزش، صلاحیت، روش.
  • حصیر مترادف: پد, فرش, فرش, پالت, پوشش, سپر, تشک, ملافه.
  • حضرت مترادف: godhead حرمت عبادت، الهیات، معنویت، خوبی، saintliness، تقوا، گریس، غصبی نبودن، خلوص، تعالی، تقدیس.
  • حضور مترادف: حضور وقوع، وجود بودن، دید، ظاهر، شرکت، تظاهر، دوری، propinquity، مجاورت، محله، مجاورت.، شیوه ای هوا، اورا، ظاهر...
  • حضور و غیاب مترادف: حضور.
  • حفاری مترادف: درک ببینید، دریافت، مانند، دنبال درک، گرفتن در، درک، درک، درک عمق، هضم، جذب، درک، ترجیح می دهند، در به.مغاک.کرک، اشاره، بد گویی کردن، برش، طعنه، سرزنش، اندکی، putdown، توهین snub.
  • حفاظ مترادف: سایبان, آفتابگیر, خیمه, مقابله, بوم, سایه.
  • حفاظ استحکامات مترادف: فورت غني، دژ حائل، دفاع، بارو، سنگر، سنگر و استحکامات، قلعه، ارگ، ایجاد مانع، برج و بارو، دیواره، مانع، سرپناه، سنگر.
  • حفاظت مترادف: امنیت حفاظت، دفاع، سازمان دیده بان پناهگاه، ایمنی، پوشش، سپر، زره، حفظ، حفاظت، مراقبت، حضانت، امانت،...
  •