فهرست اسامی همه مترادف
شانس دیگر نصیب بایرن مترادف : برش و غفلت و بی اعتنایی، اندکی، rebuff، brushoff شانه های سرد سیلی انزوای توهین، discourtesy.چشم پوشی از غفلت, بی اعتنایی...شانه مترادف : فرض کنیم تحمل، قبول، را در پاسخ، تصدیق، اعتراف، قرار داده تا با، خود.جستجو زیاد کاوش کردن صیقلی، rummage، تفنگ،...شانه خالی کردن مترادف : malinger سرباز، اردک، طفره رفتن، اجتناب از، sidestep، goldbrick، خاموش از کار طفره رفتن.دزدکی حرکت کردن، تقلب، موش، مار،...شانگهای مترادف : ربوده است.شاهد مترادف : ببینید تجربه، مشاهده، نگاه توجه داشته باشید، متوجه، درک، ببین، مشاهده، سازمان دیده بان، دید، رعایت.bystander...شاهوار مترادف : شکوه با شکوه پر زرق و برق، با شکوه، اوت، نجیب، با شکوه، شاهوار، رویال، princely، امپریال، مستقل, اقتدارگرا.شاهکار مترادف : دستاورد دید، بهره برداری، دستاورد قانون، شیرین فوت و فن.شاهکار، کلاسیک، آشپز d'oeuvre، استاد پیر، زاییده افکار،...شاگرد مترادف : تازه کار نوچه یادگیرنده، مبتدی، tyro، دانش آموز، دانشجوی سال اول، گرینهرن،، استخدام، تازه کار.پیرو حامی...شایان مترادف : جذاب جذاب، دوست داشتنی، دلربا گرانبها، شیرین، عزیزم، winsome، دوست داشتنی، دلربا، راحت، ناز.شاید مترادف : شاید و احتمالا, امکان پذیر, نياورند, mayhap.شاید، احتمالا, امکان پذیر, imaginably, feasibly, نياورند, mayhap.شایسته مترادف : قابل توجه، رکن جامعه جرم اسمانی ترانسپورتیشن نجیب زاده پرسوناژ ادم کله گنده افتخاری رهبر، نام، تصمیم ساز شات...شایسته کارگر خوب مترادف : استادانه کارشناس ماهرانه، صالح، کامل، مهارت، قادر، دقیق، دقیق، دقیق، دقیق، شسته و رفته، ماهر، حرفه ای، tidy.شایستگی مترادف : ارزش تقوا, ارزش، صداقت، برتری، کیفیت، خوب.شایستگی، صحرا، فروند، علت، عنوان، ادعای حق.شایستۀ مترادف : ستوده مستحق براورد ستایش، قابل تحسین، اول نرخ عالی و نمونه و ستوده، معتبر، خوب.شایع مترادف : بی بند و بار وحشی، بیش از حد، لجام گسیخته، فاحش فاحش، بیش از حد، خشن و زبر، rampaging، جغرافیائی، شوم.گسترده را...شایعات بی اساس مترادف : gossiper scandalmonger talebearer، prattler، quidnunc، tattler، تالابی، زاغی، newsmonger، ادم روده دراز، busybody، yenta.شنیدهها, شایعه, chitchat،...شایعه مترادف : گزارش شایعات بی اساس، صحبت از زمزمه، سر و صدا در خارج از کشور، bruit, گسترش, پخش, پچ پچ، tattle، prate.گزارش، داستان،...شب مترادف : کاهش پوسیدگی افول، سن، گرگ و میش، پاییز، آخرین پاها، آواز قو.صحنه و لباس، robe، bedeck، لباس، آرایه، attire، دک...شبانگاه مترادف : شب.شباهت مترادف : شباهت مکاتبات، تمثیل، قیاس، شباهت صورت ظاهر، برابري، تقارن، توافق، کبیرِ، یگانگی، هم نهشتی، homology، میل،...شبح مترادف : فانتوم ظهور شبح، سایه، چشم انداز، جن، روح، phantasm، توهم، بزنند، تصویر، فانتزی، های انتقام، تصویر خیالی،...شبح وار مترادف : شبح, وهم آور, عجیب و غریب و غیر طبیعی، مافوق طبیعی, به preternatural, عکس, ترسناک, ترسناک, وحشت زده.وحشت زده، عصبی، ترس...شبه مترادف : شبه، می شود manqué اسمی خود رای بروند، اصطلاح، جزئی، تقلید، epigonic، مصنوعی، تقلبی، شم، مسخره و ساختگی است.غلط است.شبهه مترادف : دریغ waver تلو تلو خوردن، totter، لرزش، حلقه، رعشه، تلو تلو خوردن، dodder، لکنت، لکنت.شبکه مترادف : openwork، چارچوب، داربست، شبکه، گریتینگ، پنجره مشبک، رنده، صفحه نمایش، تور، شبکه، گچ بری پیش ساخته، اخم،...شبکههای مترادف : خالص.شبکیه، مترادف : غیر عملی.شبیه مترادف : دوست، خويشاوندى akin، مشابه و قابل مقایسه با, مربوط, شبیه, مطابق متفقین همولوگ، متجانس، دوقلو، تکراری و موازی و...شبیه سازی مترادف : مصنوعی.رقیب, تقلید، کپی، چالش, تقلید, ادعا, رقابت.مدل mockup تقلید، تولید مثل، تقلبی، فکس، کپی، مثل، simulacrum، جعلی،...شتاب زده مترادف : شتابزده عجله slapdash، سریع، سریع، سریع، بی پروا، ضربه، قشون، slipshod، سطحی، بی دقتی، مکمل.شتابزده مترادف : سریع, سریع, سریع, تسریع، بثورات جلدی، بی پروا، تند و شدید و ناگهانی، ضربه، به بی ملاحظه.شتو مترادف : قلعه.شجاع مترادف : شجاع dauntless بی پروا، غیور، venturesome، متکی به خود، روحیه، دلیر، mettlesome، هاردی, بازی, nervy, gutty, ریگ دار.ادب مودب mannerly،...شجاعت مترادف : flirtatiousness دیدار آدمی زادگان آمد حسن نیت ارائه میدهد، تخفیف، courtliness، chivalrousness، فضل، ادب، ملایمت.شجاعت شجاعت بی...شجره نامه مترادف : نسب، خط، اصل و نسب، شجره نامه، تبار، استخراج، نسب، فشار، سهام، نژاد، خون، خانواده، خانه، شجره، شناسیم،،...