فهرست اسامی همه مترادف


  • پزشک مترادف: دکتر زوجين، پزشک، شفا دهنده، پزشک معاینه پزشکی، دکتر، فیلم کارگردان تهیه کننده.کارگر، مجری، متخصص، متخصص،...
  • پزشکی مترادف: دارویی ترمیمی, medicative sanative, درمانی, درمانی، شفا، دارای خاصیت درمانی.درمان, درمان, درمان, بهداشت.iatric بالینی،...
  • پزشکی قانونی مترادف: قابل بحی نقوذ جدلی, جنجالی, قابل بحث، شوده، کلامی، وقت تلف کردن، مطرح کردن، unsettled، دیالکتیک است.
  • پس مترادف: نتیجه نتیجه حاصل، اثر بعدی، نتیجه، پایان، عاقبت، پاداش، برجسته، denouement، نتیجه نهایی.باقی مانده ضایعات باقی...
  • پس از آن مترادف: انجا, thenceforth, پس از آن، پس از آن, بعد, پس از آن.بعد زیر موفقیت متعاقب آن، پی در پی, تقریبی, دوم, بعد پس از آن، خلفی،...
  • پس از حوادث مترادف: اسایشگاه بيمارستان، درمانگاه، پناهندگی، خانه، عقب نشینی، آبگرم، آب محل, حمام.
  • پس از سانحه مترادف: تکان دهنده زخمی، ناراحت کننده disorienting، اخلال، ناتوان، فلج، زخم دردناک disordering گیج کننده است، bewildering.
  • پس از لمس می کنی مترادف: مربوط به نگرانی خرس در، مربوط به، به، با اتصال، صحبت می کنند، در اشاره impinge در، اشاره به, بحث, درمان, ذکر تعلق...
  • پس از نگاه مترادف: تماشای بیش از, مراقبت, ذهن, تمایل به محافظت از گارد، حضور، پرستار، نگه داشتن چشم در, نظارت، نظارت بر.
  • پس زدن دهنه اسب مترادف: کشیدن تقلا، دو جلو، حمل و نقل کردن، تمرین، قرعه کشی، مسافت، خرس، حمل، schlep.lout، blockhead، الاغ، dolt، استدلال، احمق،...
  • پس زمینه مترادف: تجربه، آموزش، فرهنگ، محیط زیست، تربیت، گذشته، خانواده، سنت، تحصیل، پرورش، اعتبار، مدارک.
  • پساب اشپزخانه وامثال ان مترادف: دوغاب پیاده در برف سفرکردن، ول گشتن، لجن، باتلاق گل، سرگین، ماده چسبنده و لزج، زار، لجن و گل.چلپ چلوپ نشت، spatter...
  • پست مترادف: ایستگاه, ضرب, موقعیت, مواظب.تسریع سرعت عجله، ها، نژاد، فاصله، عجله، whiz، گریز، اجرا، پرواز، فایل های فشرده،...
  • پست الکترونیکی مترادف: زره پوشش از پست الکترونیکی تجهیزات و ارایش کامل، مهار.پست ارسال اعزام، آدرس، consign، مستقیم، پست هوایی، کشتی،...
  • پست و حقیر مترادف: سرکش، ادم، تقلب، کلاه بردار، شارلاتان، دغل، تبه کار.
  • پستان مترادف: قلب روح روح، سینه، احساسات، عواطف، احساسات، vitals، سریع، عمق، هسته، داخلی.قفسه سینه، سینه، نیم تنه، نیم...
  • پستانک مترادف: نوک ممه برامدگی نوک دار، پاپ اسمیر.
  • پسر مترادف: همکار، مرد، شخص، فرد، برادر، نجیب زاده شخصیت chap lad, پسر, گربه, bozo gink, bloke.جوانان نوجوان، دوام، چاپ، بچه مدرسه،...
  • پسروی دریا مترادف: چلپ چلوپ کردن.
  • پسندیدند مترادف: آمورف بيشکل، ناصاف dumpy، unformed، amoeboid، نامنظم، بدون ساختار و مبهم، inchoate.
  • پسوند مترادف: گسترش کشش، طول، کشیدگی، طولانی شدن تداوم، افزایش، تقویت، بزرگ شدن گسترش.علاوه بر این دلبستگی کمکی ضمیمه و...
  • پشت مترادف: برداشت renege لغو، ترک، رها، jilt، بازگشت، ۱۳۶۲، جلوگیری از، گول زدن، شانه خالی کردن، دم به نوبه خود، نا امید،...
  • پشت سر هم مترادف: انفجار فوران فوران، مناسب، شیوع، ریز، تخلیه، چشمه، موج، راش، روان شدن، تند باد.منفجر ضربه از فوران، شکستن...
  • پشته مترادف: شمع, جمع آوری, تجمع, پشته, حذف قوانین تبعیض آمیز.شمع, پشته, تپه, جرم, جمع آوری و انباشت، تراکم.بسته نرم افزاری،...
  • پشتکار مترادف: اميد،، سرسختی، پشتکار، وضوح، استقامت، اصرار، doggedness، استقامت، سعی و کوشش، غیرت، stick-to-itiveness، تعيين، استحکام،...
  • پشتیبان گیری مترادف: پشتیبانی کمک، کمک، تشویق، حمایت حمایت، پول، بودجه، قهرمانی، یارانه، گرانت، دفاع، وکالت، تایید،...
  • پشتیبانی مترادف: برای حفظ حفظ، کمک، صندوق، حضور، نگه دارید.معاش، تعمیر و نگهداری، نگه داشتن معیشت، زندگی، روزی.تشویق تقویت...
  • پشم گوسفند وجانوران دیگر مترادف: تقلب، فریب، غارت، خونریزی، چین، rook، پرداخت طفره زدن،، پوست، diddle، فریب، mulct، pilfer، filch، ساده لوح، gull، یازند، را.
  • پشيمان مترادف: پشيمان توبه متاسفم تواب، self-reproachful، توبه، وجدان زده، rueful، گناه زده, anguished, عذاب, heavyhearted.پشيمان توبه، پوزش می...
  • پشیمانی مترادف: غم و اندوه توبه، مرتب، repine، غم و اندوه برای، bemoan توی فکر فرو رفتن.ندامت contrition، اندوه، غم، خیزد، گناه، تحقیر،...
  • پف دار مترادف: دود, قرعه کشی, کشیدن, بکشید.ضربه, gust, waft, بیرون آمدن.تورم گشاد متورم شدن، باد، گسترش، بالون، نفخ، شکم، کشش،...
  • پف کرده مترادف: ، زنان متسع پف کرده، bulgy بزرگ، متورم، billowy، tumid، عمل تامسنت، گسترش، پیازی، ادماتو، متورم.
  • پل مترادف: دهانه طاق بیش از، گسترش بیش از اتصال، لینک، عضویت، زن و شوهر، یوغ، ضمیمه، متحد.سیاستمدار.دهانه، روگذر پل،...
  • پلاتر مترادف: سینی خندق کن تخته، بشقاب، ظرف، شارژر، salver.خائن.
  • پلاستیک مترادف: شم meretricious و جعلی، جایگزین صورى, الکی, مصنوعی, مصنوعی, دارای ظاهر زیبا وفریبنده, جعلی, factoidal.قابل انعطاف نرم و...
  •