حفاظت از محیط زیست مترادف: حفاظت حفظ حفاظت، نگهداری، حفاظت، نگهداری، پشتیبانی، نجات، رستگاری، حضانت، دفاع.
حفره مترادف: توخالی، افسردگی پیاله زیرزمین لانه کردن، جیبی، دندانه، سوراخ، تو رفتگی در دیوار، فضا، فاصله، خالی، vacuole.
حفره دار مترادف: ، زخم خورده، خشن، علامت فاصله دار, honeycombed, dented، dimpled، gouged, pockmarked, معیوب است.
حفظ مترادف: به خاطر داشته باشید به یاد داشته باشید، حفظ داشته باشید، گنج، یاد، بحر تفکر غوطهور شدن، می دانم، نگاه در،...
حفظ و نگهداری مترادف: حافظه, یاد, فراخوان, retentiveness, بررسی, دامنه.اختیار داشتن برگزاری امانت رزرو اکتساب انباشت، اختصار جمع اوری، حضانت، سرسختی، گرفتن دست، نگه دارید.
حق مترادف: امتیاز.مناسب, مناسب, مناسب و صحیح, مناسب, به تبدیل شدن، اتصالات.فقط, علت, نمایشگاه, تحریم, مجاز و معتبر واجد شرایط معتبر, واقعی,، مشروعیت قانونی، مشروع.
حق بیمه مترادف: پاداش پاداش جایزه، فضل، هدیه، پاداش، پرداخت، جزا، guerdon، حق بیمه.
حقارت مترادف: حد وسط کمبود، کمبود، نقص، بی اهمیتی علائم بی کفایتی، subnormality، مطیع، subservience، فقر، بی ارزشی، خصایل.
حقانیت مترادف: بر خلاف متفاوت و متمایز و متفاوت، نامربوط، مخالف، قطبی بر خلاف واگرا, گوناگون, مختلف, ناهمگون و نا، mismated.
حقه باز ملاحظاتی مترادف: مخرب، طعنه، insinuating، disparaging، تند و زننده، متوسط، کم، derisive موهن، اب زیر کاه، غیر مستقیم، دو رو، underhand، افترا آمیز، twofaced.
حقه بازی مترادف: ادم rapscallion، ور رفتن، کسی را دست انداختن، سرکش بچه شریر و شیطان، پست و حقیر، ديگران را گمراه كند، شیاد، کسیکه...
حقوق صاحبان سهام مترادف: انصاف عدالت justness، ناشایستی، عدالت، evenhandedness، fair-mindedness، equitableness، لرزش در نمایشگاه.
حقوق و دستمزد مترادف: پرداخت غرامت، پاداش، درآمد emolument، فرد، پرداخت، دستمزد، درآمد، هزینه، کمک هزینه، استخدام.