فهرست اسامی همه مترادف
اختراع مترادف: دروغ سنجید، ابهام،، روشهايي، جعلی, جعلی, fib، بدجلوه دادن، شبیه سازی، misstate.خلاقیت خلاقیت، نوآوری، اصالت، نابغه...اختراع کردن مترادف: contrive تدبیر هچ، کوک کردن، اختراع، ببافند پروژه.مخلوط، ترکیب, دم, ترکیب, آماده.اختصار مترادف: abridgment خلاصه خلاصه، خلاصه، چکيده، précis، طرح، رزومه کاری، مظهر، برنامه درسی، بررسی مختصر.conciseness succinctness briefness،...اختصاص دادن مترادف: منصوب نامزد کمیسیون، نام، نماینده، محل، ارسال، را انتخاب کنید، تعیین، را انتخاب کنید.ویژگی نسبت دادن اعمال،...اختصاص داده شده مترادف: مراقبت وفادار وفادار پرشور مومن, نگران, اختصاصی, متعهد درگیر، وقف، محبت، گرم، دوست داشتنی، نزدیک، قابل...اختلاس مترادف: بطور غلط بکار بردن filch، فریب، peculate، حیف و میل کردن defalcate، سرقت، فریب، تفنگ، purloin، تقلب، غارت، راب.اختلاف مترادف: استدلال بحث ادعا دعوا، squabble، altercate، wrangle، bicker، نزاع و جدال، برخورد.تفاوت فاصله، تناقض، اراده، واگرایی...اختلاف عقیده مترادف: اختلاف اصطکاک، مشکل، اختلاف نزاع، تضاد، نزاع، مشاجره، مخالفت، اختلاف، تفاوت، واريانس، پاشیدند،، بدعت.اختلال مترادف: بیماری, بیماری, بیماری, بیماری، محصول، رنج، اختلال, پریش.untidiness، بی نظمی، درهم و برهمی، ظروف سرباز یا مسافر،...اختیار مترادف: دیپلماسی circumspection کردار، درایت، احتیاط، تدبر، دوراندیشی، مردمانمان، مسئولیت، بلوغ.کنترل قدرت مدیریت، جهت،...اختیاری مترادف: انتخابی اختیاری بينابين، مشروط، داوطلبانه، انتخابی، نا مشخص, باز, باز, مجاز, مجاز است.اخراج مترادف: تخلیه، حذف ousting، deposal تخمگذار کردن، انتشار، cashiering، اخطار، تعلیق، پیاده روی مقالات.طرد براندازی، اخراج، حذف...اخراج بلد کردن مترادف: از بین بردن درایو دور اخراج از جای خودبیرون کردن، خلاص شدن از شر از، رها، رها، محروم، از بین بردن، دور...اخطار مترادف: یادواره monition مشاوره، توصیه، احتیاط، اطلاع رسانی، زنگ، اخطار، تهدید، سیگنال، ثبت نام.اخلاص مترادف: یقین.اخلاق مترادف: اخلاق رفتار رفتار، سبک زندگی، اخلاق، scruples، استانداردها، اصول، اختیار، conventionality، دستورالعمل، محدودیت،...اخلاقی مترادف: اخلاقی اصولى زورگویی نافرمان، نشسته، فقط، وجدان، محترم، فساد نا پذیر، متفکرين، شايستگان، صادقانه، بالا...اخم مترادف: scowl چین و چروک خوردن، glower رد، اخم، discountenance، disfavor، دلسرد کردن، محدود، سانسور، نگاه askance، را کم.تحریک، نگران،...اخوان مترادف: یاران برادری، fraternalism برقرار انجمن اخوت، رفاقت، sodality، جامعه، اتحاد، اتصال، وابستگی، روابط، خویشاوندی، chumminess.اخیر مترادف: مدرن, تازه جدید اواخر، رمان، جوان، معاصر، به روز، فعلی، روز، در حال حاضر، روز حاضر.ادا مترادف: را صورت mow، کف شوی، لیوان، لب را بزیر اویختن پوزخند زدن، sneer، scovyl.صورت بیان moue، mow، کف شوی، لیوان، لب را بزیر...اداب نماز مترادف: مراسم، عبادت، خدمات، مراسم، مراسم، نشانه.اداره مترادف: کمد، دراور، قفسه سینه، گنجه کشودار، chiffonier.بخش بخش زیربخش، آژانس، دفتر، شعبه.مدیریت رئیس مستقیم، نظارت،...اداره کردن مترادف: رسیدگی brandish، استفاده از شکوفا، طبقه، دستکاری، لرزش، نوسان، کار، استفاده، استخدام، کار.فرمان, ورزش, کنترل,...اداری مترادف: اجرایی و مدیریتی و نظارت، نظارتی، رهنمود دولتی معتبر بوروکراتیک، سلسله مراتبی.ادامه مترادف: رفتن رفتن به جلو پیش بروید، ادامه، حرکت، پیشبرد، پیشرفت، گسترش، حرکت همراه، جریان، نونهالان، پیشرفت را، با،...ادای احترام مترادف: مالیات.ستایش تعریف تشویق، تحسین, جایزه, هدیه، گواهی نامه، مداحان، یادبود، تقدیر، جایزه، مدال، شناخت، panegyric،...ادب مترادف: مدنیت ادب منش، ادب، propriety، politesse، فضل، شجاعت، courtliness، جوانمردی، پرورش.propriety آداب mannerliness، seemliness، نجابت، مدنیت،...ادبت مترادف: ماهرانه ماهر, مهارت, adroit صالح, با استعداد، با استعداد، متخصص، استادانه باهوش هوش آپارتمان، قادر است.کارشناس...ادبی مترادف: خواندن bookish، خوب آموخته، نوشته دار, علمی, bibliophilistic.دقیق دقیق کلمه، وفادار، متنی، سخت، undeviating.نگهبان روحی...ادبیات مترادف: نوشته های کتاب نامه، belles-lettres، انتشارات.مختصر کثیف slummy کثیف، ramshackle، کثیف، نشسته، نجس، کهنه، slovenly، uncared-for،...ادرار کردن مترادف: micturate، عبور آب، آب، مرطوب، از درجه اعتبار ساقط, از بین بردن, توالت, شاش, wee-wee, توالت توالت، tinkle.ادراک مترادف: آگاهی ادراک، دلهره، درک، دانش زندگی فکری، درک، کن، بینش، تخیل، هوش، شناخت، شناخت.ادراک و فهم مترادف: نادان.ادعا مترادف: حفظ ادعا اعلام، دولت، تأیید، استدلال، بحث، اختلاف، بحث، دعوا، مخالفت با.تلاش با یکدیگر رقابت می رقابت،...